سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دهکده عکس و مطلب

(عید سعید قربان مبارک باد)

 

تمام زندگی چشم به انتظار فرزند بود در سن هشتاد و شش سالگی در حالت بیم و امید به دربار خداوندی برای فرزندی صالح دست به دعاء شد «رب هب لی من الصالحین» بار الها! مرا فرزند صالحی از بندگان شایسته عطا فرما.
خداوند نیز این دعا را مستجاب کرد و فرزند صالحی همچون اسماعیل به او بشارت داد.
«فبشرناه بغلام حلیم» پس ما او را به نوجوانی بردبار و صبور بشارت دادیم.

 

**************************************************************************

تاریخچه و فلسفه قربانی

*************************************************************************

قربانی یک عبادت مالی و از شعائر اسلام است و در مقابل دیگر عبادت های مالی  ویژگیهای خاصی در بر دارد، با توجه به آن ویژگیهای قربانی بین عبادت های دیگر جایگاه و اهمیت ممتازی را حائز است.

مفهوم و معنی قربانی

از نظر معنای لغوی «قربانی» از لفظ «قربان» ماخوذ است، هر آن چیزی که ذریعه و وسیله تقرب و نزدیکی الله تعالی باشد آن را «قربانی» می گویند، آن چیز خواه ذبح حیوان باشد یا دیگر صدقات.

بعضی از علماء هر نیکی و عمل خیر را که باعث قرب و رحمت الهی باشد «قربانی» می نامند.

البته در عرف عام به آن حیوان مخصوص «قربانی» گفته می شود که به خاطر رضای الله در روزهای معین عید الاضحی- عید قربان- مسلمانان آن را ذبح می کنند و کلمه قربانی از لفظ قربان گرفته شده  و چندین بار در قرآن مجید آمده است، در اکثر مواقع مراد از آن «حیوان مذبوحه» است.

تاریخچه قربانی

ذبح قربانی جهت تقرب پروردگار از زمان ابو البشر حضرت آدم علیه السلام شروع شد، وقتی که دو فرزندش هابیل قوچی و قابیل مقداری گندم را به عنوان قربانی به بارگاه خداوندی تقدیم نمودند. به دستور و روال آن زمان آتشی از آسمان آمده، قربانی هابیل را سوخت، که این علامت قبولیت بود و قربانی قابیل به حال خود باقی ماند.

در قرآن مجید این واقعه تاریخی چنین آمده است:
«اذ قربا قربانا فتقبل من احدهما و لم تقبل من الاخر» (مائده 27)
ترجمه: وقتی که (هابیل و قابیل، پسران آدم) قربانی تقدیم کردند از یکی (یعنی هابیل) پذیرفته شد و از دیگری (قابیل) پذیرفته نشد.

بعد از آن این عمل در تمام ادیان سماوی به عنوان یک عبادت و ذریعه قرب و در مناسبات و مواقع خاص به عنوان یک دستور و آیین جای ماند. اینجاست که می بینم تمام ملتها اعم از پیروان ادیان سماوی و غیر سماوی با ذبح حیوان یا صدقه دادن پول و کالا به بارگاه خداوندی یا معبود های باطل خویش تقرب می جویند.

واقعه تاریخی بی نظیر

قربانی به عنوان شعار دین و آیین و مشروعیت آن به زمان حضرت آدم علیه اسلام بر می گردد اما وقتی که واقعه بی نظیر و شگفت انگیز، ابر مرد تاریخ حضرت ابراهیم علیه السلام پیش آمد، که در آن واقعه تاریخی بی مثال، ایشان برای ذبح و قربان کردن یکتا فرزند برومندش حضرت اسماعیل علیه السلام اقدام فرمودند و پس از پیروز و نامدار شدن حضرت ابراهیم در آن آزمایش سخت و تاریخی، قربانی جایگاه و اهمیت ویژه ای را در ادیان سماوی کسب کرد، چرا که شخصیت حضرت ابراهیم علیه السلام برای تمام اهل ادیان سماوی یهودیان، مسیحیان و اهل اسلام مورد قبول و قابل احترام است، و آن داستان تکان دهنده و شگفت انگیز (قربانی پدرارجمند، فرزند دلبند را) درسوره صافات قرآن مجید آمده است و کتاب مقدس نیز آن را تثبیت می کند.

سیرت و زندگانی تمام انبیاء علیهم الصلاة و السلام پر از قربانی و مجاهده هاست اما زندگانی شخصیت ابر مرد تاریخ، ابوالانبیاء حضرت ابراهیم علیه الصلاة والسلام به تنهایی تاریخی است زنده و جاویدان پر از قربانی ها، مجاهده ها، رنجها و مشقتها، هجرت ها و دعوت ها.

وقتی دعوت راه حق را آغاز نمود، پدر و تمام خانواده در مقابل او ایستادند. در راه توحید  و یکتا پرستی پادشاه وقت ایشان را به آتش مجازات کرد.

بالاخره او مجبور شد که راه هجرت را پیشه کند لذا از وطن اصلی خویش در سرزمین عراق (بابل) به سوی فلسطین هجرت فرمود. «و قال إنی ذاهب الی ربی سیهدین» و گفت من به سوی پروردگارم می روم و او مرا هدایت خواهد کرد.

دعای فرزند

تمام زندگی چشم به انتظار فرزد بود در سن هشتاد و شش سالگی در حالت بیم و امید به دربار خداوندی برای فرزندی صالح دست به دعاء شد «رب هب لی من الصالحین» بار الها! مرا فرزند صالحی از بندگان شایسته عطا فرما.
خداوند نیز این دعا را مستجاب کرد و فرزند صالحی همچون اسماعیل به او بشارت داد.

«فبشرناه بغلام حلیم» پس ما او را به نوجوانی بردبار و صبور بشارت دادیم.

قربانی فرزند

به زبان قرآن این داستان شگفت انگیز چنین آمده است:
«فلما بلغ معه السعی قال یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ما ذا تری»

زمانی که فرزند به مقام سعی و کوشش رسید یعنی به مرحله ای رسید که می توانست در مسائل مختلف زندگی با تلاش و کوشش پدر را یاری کند  بنا به گفته بعضی مفسران در آن وقت سیزده ساله بود.

در آن برهه از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام خواب عجیب و شگفت انگیزی دید (خواب انبیاء در حکم وحی الهی است) و آن خواب حیرت انگیز بیانگر شروع یک آزمایش بزرگ دیگر بود. در خواب می بیند که از سوی خداوند به او دستور رسیده است تا فرزند برومند و یگانه اش را با دست خود قربانی کند و سر ببرد. ابراهیم که بارها از کوره داغ امتحان الهی سر افراز بیرون آمده بود این بار نیز باید دل به دریا بزند و سر بر فرمان حق بگذارد.

پدر تمام ماجرا را برای فرزند بیان می کند آن گفتمان تاریخی تا روز قیامت در کتاب جاویدان مرقوم گشته است و این بار نیز ابراهیم از آزمایش سر افراز و کامران بیرون آمد و این غالبا سخت ترین و آخرین امتحان حضرت ابراهیم علیه السلام بود که در آن هم مانند کوهی ثابت قدم ماند.

«قد صدقت الرءیا إنا کذلک نجزی المحسنین ان هذا لهو البلاء المبین  و فدیناه بذبح عظیم»

 خداوند متعال قوچی بزرگ فرستاد تا به جای فرزند قربانی کند و سنتی برای آیندگان در مراسم حج و سرزمین منی و برای تمام جهانیان به جای ماند.

اگر عملا حضرت اسماعیل علیه السلام قربانی می شد همانطوری که حضرت ابراهیم تصمیم قطعی آن را داشت بعد از آن باید به تاسی  و پیروی از ابراهیم خون جگرگوشه ها در کوچه و خیابانها ریخته می شد مگر لطف الهی شامل حال گشت بجای فرزند دلبند قوچی بزرگ برای ذبح عنایت گردید و به عنوان یادگار ابراهیمی، دین اسلام و خاتم پیامبران نه فقط آن را مشروع قرار داد بلکه بر احیای آن حکم تاکید آمد که در همان روز تاریخی دهم ذی الحجه، عید قربان حجاج کرام و عموم مسلمانان به شرط استطاعت یک گوسفند سالم با شرایط و سن خاصی ذبح کنند. (احکام شرعی و و تفاصیل فقهی این شعار اسلامی در کتابهای فقه به تفصیل ذکر شده است)

قربانی و حج که مجموعه از مناسک، طواف و سعی، وقوف عرفه، منی، مزدلفه، رمی جمرات ذبح قربانی شکرانه و غیره همه اینها شعائر و عباداتی هستند که در ماه ذی الحجه ادا می شوند، و مشروعیت همه اینها به حضرت ابراهیم علیه السلام بر می گردد و از ایشان به خاتم پیامبران و اهل اسلام به ارث رسیده است چرا که پیامبر اسلام جانشین برحق حضرت ابراهیم علیه الصلاة والسلام  بودند، آنحضرت صلی الله علیه وسلم با افتخار می فرمود «أنا دعوة جدی ابراهیم» من ثمره و نتیجه دعا پدربزرگم ابراهیم هستم . دعایی که هنگام تعمیر کعبه بر زبان حضرت ابراهیم جاری بود: «ربنا و بعث فیهم رسولا منهم...»


در خصوص قربانی وقتی که از آنحضرت صلی الله علیه وسلم سوال می شد: «ما هذه الاضاحی؟» این قربانی ها چه هستند؟

آنحضرت صلی الله علیه وسلم در پاسخ می فرمودند: «سنة ابیکم ابراهیم علیه اسلام» (قربانی) سنت (و یادگار) پدرتان حضرتابراهیم علیه اسلام است.

اصحاب پرسیدند: «فما لنا فیها یا رسولالله» ای رسول گرامی! ما را از ذبح قربانی چه می رسد؟
آنحضرت در جواب فرمودند: «بکل شعرة حسنة...» در مقابل هر مویی شما را یک نیکی می رسد و در مقابل هر پشمی به شما یک نیکی می رسد. (مشکوة)

قربانی یادگار و خاطره ابراهیمی

خداوند متعال تمام افعال و اعمال حضرت ابراهیم علیه السلام را پسندیده و آنها را برای امت آنحضرت صلی الله علیه وسلم مشروع قرار داد بخصوص اعمالی که به حج و قربانی متعلق هستند، تا نام گرامی آن ابر مرد تاریخ برای همیشه جاویدان بماند و کلام ربانی در حق ایشان صادق آید که بعد از بیان واقعه آزمایش بزرگ الله تعالی می فرماید: «و ترکنا علیه فی الاخرین سلام علی ابراهیم» و نام نیک او را در امتهای بعد باقی نهادیم. سلامتی باد بر ابراهیم.

از زمان قدیم رسم توده ملتهاست که جهت زنده نگهداشتن کارنامه های بزرگواران و فاتحان، دولتمردان و نامدارن بناها ساختمانها و مناره ها یا مجسمه هایی به طور یادگار می سازند، هر چند آنها مستحکم باشند باز هم شکار حوادث روزگار خواهند شد اما دین اسلام در این سلسله بعضی اعمال را مشروع قرار داده که با آن شخصیت ارتباط خاصی دارند از انجام آن اعمال نه تنها ثواب می رسد بلکه سیرت و زندگانی، فداکاری و مجاهده های آن شخصیت در ذهن ترسیم می گردد تا آنها را مشعل راه خویش قرار داده و خود را جهت عمل و دعوت به راه حق آماده سازد. بخصوص این عمل مبارک (قربانی) یعنی مال و متاع، تن، سن و وطن همه اینها را به خاطر رضایت خداوند قربان کند و از آنها بگذرد. بطور خلاصه نفس و هوای انسان مانند گوسفند کشته شود تا رضای الهی حاصل گردد.

بعضی ناآگاه و دور از فهم و فلسفه احکام و شعائر دینی در اجرای این حکم بزرگ اسلامی (قربانی) چنین ایرادی می گیرند:

مبلغ هنگفتی از مسلمانان جهت ذبح و قربانی هر سال خرج می شود، غیر از گوشت خوردن و اسراف و اضاعه مال دیگر مفهومی ندارد، چرا این مبلغ در رفاه و آسایش ملتها و کشورها بکار برده نمی شود.

این نوع ایرادها ناشی از جهالت و بی سوادی و دوری از فهم و فلسفه احکام الهی است. این نوع ایرادی را می توان در هر عبادت مالی و بدنی مطرح نمود. البته اگر مفهوم ایمان ودین را بخوبی بدانیم، چنین اعتراضی هرگز پیش نخواهد آمد.

و دنبال توجیهاتی پوچ نخواهیم رفت، مفهوم دین وایمان یعنی هر چه الله تعالی از بنده مطالبه کند- آمنا و سلمنا- ایمان آورده برای انجام وظیفه به پای خیزیم.

یک فرد مسلمان وقتی که دوست داشتنی و بهترین حیوانی از قبیل شتر و گاو و گوسفند را در راه رضای خدا قربانی می کند در واقع گویا برای تکامل روحی و تربیت تدریجی نخستین درسی به او آموخته می شود که او از قربانی نفیس برای قربانی نفس خویش آماده گردد و در عین حال برای فقراء و مساکین بهترین صدقه و خیرات است که خانواده خویش نیز از آن استفاده می کند. یقینا در کشورهای اسلامی بین شهر نشینان و روستائیان خانواده های بسیاری هستند که در طول سال یک بار هم گوشت بر سر سفره شان نمی بینند اگر گوشت قربانی عادلانه طبق سنت توزیع شود بهترین خدمت و کمک برای خانواده های ستمدیده خواهد بود.

چنین اعتراض ها را کسانی مطرح می کنند که در قصرهای شیشه های پشت پرده نشسته با دین و مشکلات جامعه ارتباطی ندارند. علاوه بر این بعضی ها شبه ی دیگر مطرح می کنند:

روزهای عید حیوان زیادی به طور قربانی ذبح می شود و این یک نوع ضرر اقتصادی است که به سبب آن برثروت حیوانی لطمه وارد می شود مردم به کمبود گوشت و دیگر فرآورده های حیوانی دچار می گردند.

این نوع شبه یقینا بر اثر این است که انسان از قدرت کامل خالق جهانیان و مشاهده نظم و انتظام وی غافل باشد. نظم خداوند همیشه در جهان این بوده و هست و هر چیزی که بیشتر به آن نیاز داشته باشیم خداوند متعال آن را افزونتر می گرداند وبه عوامل و اسباب افزونی آن نعمت انسان را راهنمایی می کند. مانند چاهی اگر آبش روزانه کشیده شود افزونتر و پاکتر می ماند ور نه چشمه هایش مسدود گشته و می خشکد.

قربانی آهو جایز نیست با اینکه حلال است؛ با این وجود نسلش در بعضی مناطق و کشورها معدوم گشته است اما گوسفند به مقدار وافر هر جا و هر کجا یافت می شود، شتر و گاو به نسبت گوسفند کمتر ذبح می شوند به همان میزان از گوسفند کمتر یافت می شوند.

 

منبع : http://yass-yass.blogfa.com/


راز ماندگاری اشعار جناب حافظ از نظر شیخ جعفر مجتهدی
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
 

باطن حافظ به نور ولایت منور و مشام جان او به عطر ملکوتیان عالم قدس معطر بوده است. اگر عارفی چون حافظ نداند که این اشراقات از کدام کانون نوری در آیینه جان او می‌تابد، که عارف نیست!

به گزارش شبکه ایران،دوشنبه بیست مهرماه، روز بزرگداشت پیام‌آور دلکش‌ترین نغمه‌های عاشقانه و  پرسوزترین آواهای عارفانه؛ خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی است.

تاکنون از زوایای فراوانی به شعر حافظ نگاه شده و شروح متعددى برغزلیات خواجه راز نگاشته شده است؛ اما اینکه حافظ شیعه بوده یا سنّی و چه نوع اعتقادی نسبت به اهل بیت پیامبر علیهم‏السلام داشته، موضوع دیرینی است که اختلاف نظرهای بسیار در آن، نشان از بی‏ثمر بودن بحث دارد با اینکه شیعه بودن او در اصول دین و مذهب را می‏توان از دیوان اشعارش به تصویر کشید.

تأثیرپذیری‏های حافظ از معارف دینیِ اسلام و تشیّع و اثرپذیری او از اهل بیت علیهم‏السلام در قالب و محتوای بخشی از اشعار دیوانش متبلور شده است از جمله:

آن را که دوستی علی نیست کافرست / گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش / امروز زنده ام به ولای تو یا علی / فردا به روح پاک امامان گواه باش

قبر امام هشتم سلطان دین رضا / از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش / دستت نمی رسد که بچینی گلی ز باغ / باری به پای گلبن ایشان گیاه باش 

حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق‏/ بدرقه رهت شود همت شحنه نجف‏ کجاست

عزیــــــز مصــــــر به رغــــــم بـرادران غیــــور/ز قعـــــــر چــــــــاه برآمد به اوج مـــاه رسید/کجــــــاست صوفی دجّال فعل ملحــد شکل/ بگو بســـــــوز که مهدی دیــــــن پنـــاه رسید

دراین میان سخنان اولوالالباب و صاحبان عقل و افلاکیان خاک نشین‌ شاید سند محکم دیگری بر شیعه بودن این شاعر مسلمان عارف باشد.

از آن جمله،عارف بصیروسالک خبیروعاشق دلسوخته اهل بیت،شیخ جعفر مجتهدی(ره)است که علاقه‌ای عجیب به جناب حافظ داشته و در مورد غزلسرایی لسان الغیب فرموده‌اند: بعضی‌ها فکر می‌کنند که حافظ، عمان سامانی و یا وحدت کرمانشاهی، هر موقع که اراده می‌کردند قلم به دست می‌گرفتند و به سرودن شعر می‌پرداختند بی آن که از امدادهای غیبی بهره‌مند شوند!

این بزرگواران اهل بافتن شعر نبوده‌اند! اینان به خاطر سلوک بی‌وقفه‌ای که در مسیر الی الله داشته‌اند، در اثر شب زنده ‌داریها و سحر خیزی‌ها به درجه‌ای از لطافت و شفافیت روحی رسیده‌ بودند که بی‌پرده صحنه‌های بدیعی از کشف و اشراق و شهود را به تماشا می‌نشستند و هنگامی که در طیف این جاذبه‌های پر شور معنوی قرار می‌گرفتند، ناخواسته و ناخود آگاه اشعار رنگینی از باطن سوخته آنان به بیرون تراوش می‌کرد که در حالات عادی، قادر به سرودن آنها نبودند و راز ماندگاری آثار آنان در همین است.

کسانی که با این رمز و رازها آشنا هستند وقتی که دیوار حافظ را مرور می‌کنند در هر غزلی از آن، بعد معرفتی این شاعر آسمانی را در می‌یابند و نشانه‌های منازل سلوکی را به روشنی در آن می‌بینند ولی برخی از غزلیات که منسوب به حافظ است از این امتیاز برخوردار نبوده و مطلبی برای گفتن ندارد.

عارف بالله شیخ جعفر مجتهدی در جای دیگری می‌فرمایند: اگر مجاز بودم و اجازه می‌دادند، غزلیات حافظ را به ترتیب سن سلوکی او ترتیب داده و اشعاری را که از او نیست نشان می‌دادم! اگر روزی این اتفاق بزرگ رخ دهد و سینه سوخته راه ‌شناسی به این مهم اقدام کند، به منزلت واقعی حافظ و مقام بلند و رفیعی که در عوالم روحانی دارد پی خواهندبرد و دیگر او را شاهد باز و شرابخواره معرفی نخواهندکرد و این شاعر « ولی شناس » را پیرو یکی از مذاهب چهارگانه اهل تسنن نخواهند دانست!

باطن حافظ به نور ولایت منور و مشام جان او به عطر ملکوتیان عالم قدس معطر بوده است. اگر عارفی چون حافظ نداند که این اشراقات از کدام کانون نوری در آیینه جان او می‌تابد، که عارف نیست! و کسی را که از زلال معرفت جرعه‌ای چشانیده ‌باشد، دست و صاحب دست را می‌شناسد و با ساقی بزم روحانیان آشنا است.

چون حافظ انس عجیبی با قرآن کریم داشته و در حد ظرفیت وجودی خود از لطائف معانی چند بعدی آن بهره‌مند بوده‌است، لذا اشعار جوششی او همانند یک منشور چند وجهی، بازتاب‌های مختلفی دارد و ابعاد گوناگونی بر آن متصور است که برای اهل معنا پوشیده نیست.

این شاعر آسمانی که از ژرفای جان به آل الله ارادت می‌ورزد، با آن که شیوه بیانی‌اش مستور و گاه نیمه مستور است، آشکارا به ذوات مقدس حضرات معصمومین خصوصا وجود مبارک حضرت ولی عصر – روحی و ارواح العالمین له الفداء – عشق می‌ورزد و عطش روحی خود را به زلال محبت و معرفت این بزرگواران به تصویر می‌کشد و گاه نیز دست به دامان مردانی می‌شود که محرم خلوت رازند و محرم حریم حرمت دوست:ز آن یار دلنوازم، شکری است با شکایت /گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت /بی مزد بود و منت، هر خدمتی که کردم / یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت!/رندان تشنه لب را، آبی نمی‌دهد کس /گویی « ولی شناسان» رفتند از این ولایت.

آقای مجتهدی نسبت به این غزل جناب حافظ که فرموده است:ای آفتاب آینه‌دار جمال تو /مشک سیاه مجمره گردان خال تو، حساسیت عجیب داشته و می‌فرمودند: این غزل را جناب حافظ مخصوص آقا علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) سروده است. جناب حافظ برای همه حضرات معصومین (علیهم‌السلام) شعر گفته است و از جمله این غزل را مخصوص حضرت رضا (علیه‌السلام) سروده است که در آن بیتی وجود دارد که شاه بیت غزل و از تمام ابیات آن پررنگ‌تر می‌باشد، اما بیت مورد نظر این است:این نقطه سیاه که آمد مدار نور/عکسی است در حدیقه بینش زخال تو.

و در شرح تفسیر باطنی و تعبیر عرفانی این بیت می‌فرمودند که خال سیاه گونه ائمه در حلقه بینش و عالم کون محل دید و وسیله بینش است و در عرفان و سیر و سلوک از نور ذات و کنز مخفی، تعبیر به سیاهی شده‌است. چنانچه شبستری در این بیت اینگونه تعبیر کرده:سیاهی که بینی نور ذات است / به تاریک درون آب حیات است

جناب حافظ سیاهی مردمک چشم که آلت دیدن درعالم ظاهر است راعکس آن خال سیاه که وسیله دیدن در نور ذات است می‌داند و نور ذات، آخرین نوری است که در مراتب سیر، سالک به آن می‌رسد و در آن وادی بدون راهبر و مرشد کامل نمی‌تواند حرکت کند و الا در ورطه هلاکت قرار می‌گیرد و غرق می‌شود.هر یک از حضرات معصومین (علیهم‌السلام) در این عالم مأموریت دارند و مأموریت حضرت رضا (علیه‌السلام) دستگیری از عرفا و سالکین در این مرحله یعنی نور ذات می‌باشد و لذا این بیت مخصوص حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) است.

پروانه شیدای امام حسین(ع)عارف بزرگ مرحوم کربلایی احمد نیز به نقل از جناب شیخ‌رجبعلی خیاط ،غزل شاه شمشاد قدان را توصیف جناب حافظ از ماه منیر بنی هاشم حضرت ابوالفضل علیه السلام ذکر می‌کند:

 شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان/ که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان/ مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت/  گفت اى چشم و چراغ همه شیرین سخنان/ کمتر از ذره نه اى پست مشو مهر بورز/ تا به خلوتگه خورشید رسى چرخ زنان

مرحوم علامه آیت الله حسینی تهرانی در کتاب «روح مجرد»شرح مبسوطی از یکی از منبرهای‌ مرحوم‌ دری‌ نقل کرده و می‌نویسد:مرحوم دری در شرح این بیت از غزل جناب حافظ که می‌فرماید:مرید پیر مغانم‌ ز من‌ مرنج‌ ای‌ شیخ‌ / چرا که‌ وعده‌ تو کردی و او به‌جا آورد نقل می‌کنند مراد از شیخ‌ حضرت‌ إبراهیم‌ علیه‌السلام‌ است‌، و مراد از پیر مغان‌ حضرت‌ سید الشهداء علیه‌السلام‌؛ و مراد از وعده‌، ذبح‌ فرزند است‌ که‌ حضرت‌ إبراهیم‌ بدان‌ امر خداوند وعده‌ وفا داد، اما حقیقت‌ وفا را حضرت‌ اباعبدالله‌ الحسین‌ علیه‌السلام‌ در کربلا به‌ ذبح‌ فرزندش‌ حضرت‌ علی اکبر علیه‌السلام‌ انجام‌ داد.

و اشعار: یار مردان خدا باش که در کشتی نوح / هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را_ ز خاک کوی تو هرگه که دم زند حافظ /نسیم گلشن جان در مشام ما افتد_ چو کحل بینش ما خاک آستان شماست / کجا رویم بفرما از این جناب ، کجا ؟_ ای شهنشاه بلند اختر خدا را همتی / تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما_ روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست / منت خاک درت بر بصری نیست که نیست_ ثواب روزه و حج قبول آن کس برد/ که خاک میکدة عشق را زیارت کرد و ...در توصیف تربت امام حسین(ع)نشانه‌هایی بر شیعه بودن این عارف مسلمان و شاید از بزرگترین رازهای ماندگاری اشعار جناب حافظ باشد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

/پایان مطلب/

از سایت

همه چیز در مورد ادکلن و عطریــات

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

 
عطر آمیزه ای از روغنهای اساسی، ترکیبات معطر، ثابت کننده و الکل می باشد. روغن های اساسی از طریق تـقـطـیر گـلهـا، گیاهان و علفها بدست می آید. اگر عصاره گیری از طریق تـقطیر مـیــسر نباشد توسط روغنهای جاذب این کار صورت می گـیـرد، مانند گل یاس. عصاره گیری توسط روغنهای جاذب اساسا عمل استخراج توسط جذب مواد معطر بداخل موم و سپس استخراج و جدا سازی روغن بدبو توسط الکل میباشد. در سـاختـن عـطر مواد شیمیایی معطر نیز بکار میرود. ثـابـت کننده ها که وظیفه پیوند دادن و متصل کردن عطرهای گوناگون را بعهده دارند شامل بلسان (درخت گل حنا)، عنـبر سائـل و شیره غـدد بـودار آهـوی مشک (نــوع غلیظ آن بدبو بوده اما در محلول الکل به عـنـوان عـامـل نگهدارنده کاربرد دارد). میـزان الکل افزوده بستگی به نوع عـطر دارد.

:: عطر چیست و ادکلن کدام است؟


میزان در شناسایی عطر ??% است. همان طور که طلای ?? تا ?? عیار یا نقره ?? تا ??? مرغوب تا خالص خوانده می‌شود، معیار عطر نیز ??% است یعنی از عصاره‌ ( اسانس، جوهره) به دست آمده ??% عطر خالص باشد و مابقی آن آب و الکل و دیگر افزودنی‌ها که آن خالص‌ترین و گران‌ترین عصاره‌هاست. حالا معیاربندی عطرها از همین میزان غلظت شروع می‌شود :

1- ?? تا ??% عطر مرغوب تا خالص یا Perfum
2- اگر عطری بین ?? تا ??% از این مواد معطر را داشته باشد به آن می‌گویند عطر یا اودوپرفیوم Eau de perfume
3- اگر بین ? تا ??% مواد معطر باشد به آن می‌گویند Eau de toilette اودوتوالت
4- اگر ? تا ?% مواد معطر داشته باشد به آن می‌گویند Eau de cologne اودوکلن یا ادکلن

این بود فرق عطر با ادکلن که البته روی شیشه‌ی آنها با علامت FL.OZ نوشته شده که هر کدام در چه رده‌ای هستند و این عدد هم هیچ ربطی به مرغوبیت و کیفیت یک ادکلن ندارد. ادکلن و اودوتوالت نیز فرق چندانی از نظر مصرف با هم ندارند و اینجا فقط یک طبقه‌بندی تجاری و نوع استفاده مورد نظر بوده است. به طور معمول ما به ادوتوالت هم ادکلن می‌گوییم.
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

:: انـواع عـطـر و خـواص آنـها


هــمان طـور کـه درصد (غلظت) ترکیبات معطر (اروماتیک) کاهش می یابد، شـدت و طول عـمـر عطر نیز کاهش می یابد. تـرکیـب آب و الـکل بعنوان حلال مواد معطر بکار میرود. در عمل گرمای بدن سبب میگردد تـا حـلال بـسرعت تـبـخیر شده و عـطر بـروی پـوست بـاقـی بـماند تا بتدریج طی چندین ساعت تبخیر گردد.

ما مجبوریم از همان معیار چشایی برای شناسایی نوع بوی عطر استفاده کنیم: "شیرین"، "تلخ"، "ترش". چند رده‌بندی‌ دیگر مانند انواع رایحه‌ی گل‌ها یا میوه‌ها یا حتی بوی چوب درختان و شکلات و توتون نیز وجود دارد ولی این سه نوع رایحه به اضافه‌ی "سرد" و "گرم" ساده‌ترین معیارهای ما برای شناسایی عطرها هستند. علاوه بر صفات "تند" و "ملایم" شاید بشود صفت‌های "سنگین" یا "سبک" را هم به کار برد. برخی از عطرها ترکیبی از این سه رایحه به اضافه‌ی سردی و گرمی هستند مثلاً عطرهای گرم و شیرین یا سرد و تلخ یا تند و شیرین با تندی و ملایمت‌های مختلف.

عطرهای گرم و شیرین و تلخ : مناسب برای فصول سرد یا مناطق سردسیر
عطرهای سرد و تلخ یا ترش : مناسب برای فصول گرم یا مناطق گرمسیر و مجالس دوستانه
عطرهای تند از هر نوع : برای میهمانی‌ها و مجالس
نوع و فصل استفاده هم البته اول بستگی به ذائقه‌ی بویایی شما دارد.

:: مراحل تبخیر عطر


1- رایحه اولیه:
رایحه ای که پس از چند دقیقه از استعمال عـطـر احـسـاس می گردد. رایحه اولیه همان احساس اولیه از بوی عطر می بـاشد. بـه هـمین خاطر در فروش عطر تاثیر بسزایی دارد. رایحه این مرحله تازه و تند می بـاشد. ترکیـبـاتی کـه در ایـن مـرحله دخیل هستند بوی تند داشته و شدیدا فرار میباشند و بسرعت تبخیر میگردند.

2- رایحه ثانوی:
رایحه عطرثانوی زمانیـکـه رایـحه ابتدایی از میان میرود آشکار میگردد. رایحه ثانوی بدنه اصلی عطر را تشکیل میدهد و بعنوان ملایم کنـنـده بوی تند اولیه بکار میرود. رایحه این مرحله چیزی حدود 10 دقیقه تا 1 ساعت بعد از استعمال عطر احساس میگردد.

3- رایحه پایه:
رایحه عطر زمانی که رایحه اولیه و ثانویه از میان می رونـد. ترکیبات این گروه معمولا ثابت کننده می بـاشنـد. رایحه این مرحله قبل از 30 دقیقه از استعمال عطر احساس نخواهد شد.

:: منابع عطر سازی


گیاهان بعنوان منابع روغنهای اساسی و ترکیبات معطر عمده بشمار می آیند. گیاهان ایـن تـرکیـبـات را بـخـاطر مـحـافـظت از حیوانات گیاه خوار و همچنین جذب حشرات گرده افشان تولید می کنند.
1- گلها: بزرگترین منبع مواد معطر می بــاشند که شامل گل های سرخ، مریم، میخک، یاس و ابریشم هستند.
2- برگها: برگهای نعناع هندی، بنفشه، رزماری، مرکبات، گوجه فرنگی و علف خشک.
3- ریشه و ساقه های زیرزمینی: ریشه درخت جوز و زنجبیل.
4- دانه ها: دانه های گشنیز، زیره، کاکائو، هل و بادیان.
5- میوه ها: میوه های تمشک، توت فرنگی، سیب، مرکبات، وانیل، فلفل شیرین.
6- روغن چوب: چوب درختان سرو، عرعر، کاج و صنوبر.
7- پوست درختان: درخت نعناع.
8- رزین(صمغ): رزین بوته کندر، بلسان (درخت گل حنا)، کاج و صنوبر.

1- منابع حیوانی


1- مشک: از کیسه آهوی آسیایی گرفته میشود که مشک سنتزی (مصنوعی) به علت اقتصادی بودن جایگزین مشک طبیعی شده است..
2- کاستوریوم: که از کیسه سگ آبی آمریکای شمالی بدست می آید.
3- عنبر سائل: ماده چربی مانندی که از نهنگ عنبر بدست می آید.
4- عسل: که از کندوی زنبور عسل بدست می آید.

2- منابع مصنوعی


مواد معطر ساختگی ترکیبات ارگانیکی می بـاشد کـه از فـراورده هـای نـفـتـی و یا رزین درخت کاج حاصل میگردد مانند کومالین و لینالول.
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

:: خانواده عطرها


FRESHY GREEN: رایحه ای که شـبیـه عـلف و سبزه و یا برگهای تازه چیده شده میباشد، رایحه پر طراوت
ORIENTAL: رایحه کاجی و بلوطی و یا وانیلی، رایحه گرم
SPICY: رایحه گرم و تند
WOODY: رایحه جنگل و چوب خشک تازه قطع شده
FLORAL: رایحه گلها، ملایم و طبیعی
FRUITY: رایحه میوه ها بجز مرکبات مانند: سیب، موز و توت فرنگی
FUNGAL: رایحه قارچ مانند
EARTHY/MOSSY: رایحه زمین جنگل و خاک
CITRUS: رایحه مرکبات مانند: نارنج، لیمو ترش و پرتغال
TOBACCO: رایحه تنباکو
SWEET: رایحه شیرین
LIGHT: رایحه ملایم و سبک
HEAVY: رایحه سنگین و گیرا
از دیگر گروه های عطرها میتوان به DEODORANT ها که برای برطرف کردن بوی بد دهان و ANTI-PERSPIRANT ها که از تعریق بدن جلوگیری میکنند و AFTERSHAVE کـه پس از اصلاح استفاده میگردند نام برد.

:: نکاتی در مورد مصرف عطرها


1- عطر را در نقاط نبض دار بدن استفاده کنید نقاطی که جریان خون قوی و پوست گـرم تر از دیگر نقاط می بـاشد مانند مچ دست، پشت گوش، قـفسه سیـنـه، گـردن، پـشـت زانوها و داخل آرنجها.

2- عطر را بصورت چند لایه استفاده کنید تا ماندگاری آن افزایش یابد.

3- پس از 4-3 ساعت معمولا باید مجددا به خودتان عطر بزنید.

4- عطر را در هوای روبروی خود اسپری کرده و از آن عبـور کـنـید. بـا ایـن کـار عـطـر بطور یکنواخت روی بدن شما می نشیند.

5- هیچگاه عطر را مستقیما روی لباس خود بکار نبرید زیرا ممکن است ایجاد لک کند.

6- زمان امتحان عطر هنگام خرید اجازه دهید حداقل عـطر بـمدت 10 دقیقه روی پوست شما باقی بماند و زمانی که بوی عطر با بوی طبیعی بدن شما آمیخته مـیگردد ایجاد بوی متفاوتی خواهد کرد. با این کار انتخاب بهتری خواهید کرد همـچنین بیش از 3 عطر را همزمان امتحان نکنید چون بینی شما دیگر قدرت تشخیص نخواهد داشت.
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 :: استفاده درست از عطر

بسیاری از مردم فکر می‌کنند که برای باکلاس بودن باید عطر و ادکلن‌های گران‌قیمت بخرند چون مرغوب‌تر و خوش‌بوترند. این فکر از جهاتی غلط است. هر کسی می‌تواند با هزینه‌‌ای اندک عطر مناسب خود را بخرد که از آن راضی باشد. عطر یا ادکلن مرغوب و گران‌قیمت هم خوب است اما وقتی با بدن شما سازگار نباشد، فایده‌ای ندارد. یکی از آشنایان عطر بسیار گران‌قیمتی خریده بود که به شدت پز قیمتش را می‌داد اما وقتی آن را به خودش می‌زد بویی شبیه آب پیاز داشت! پس این واکنش پوست شماست که ملاک است نه جیب شما! این شاید نکات مفیدی در این زمینه باشد. مطمئناً دیدگاه شما نسبت به استفاده از عطر و ادکلن عوض خواهد شد.

چرا گفتیم سازگاری با بدن شما؟ عبارت دقیق‌تر "سازگاری با پوست شما"ست. باز هم بسیاری از مردم طرز استفاده غلطی از ادکلن و عطرها دارند. آنها را به لباس خود می‌زنند! نمی‌دانم شاید عطرهایی مخصوص لباس هم وجود داشته باشد ولی مساله این است که عطر باید روی پوست جواب بدهد. ما دکتر پوست نیستیم ولی به تجربه بیشتر ما دریافته‌ایم که پوست افراد با یکدیگر متفاوت است. شاید بوی بدن افراد مانند خطوط سرانگشتان مخصوص همان فرد باشد. بنابر این هر عطری احتمال دارد روی پوست افراد مختلف، واکنش‌های شیمیایی متفاوت و در نتیجه بازتاب مختلفی داشته باشد. این در اصطلاح علمی یعنی PH و میزان اسیدی بودن یا قلیایی بودن پوست افراد متفاوت است و بطور کلی رایحه عطر باید روی پوست جواب بدهد. دقیقاً کجا؟ چند نقطه از بدن هست که دارای نبض است: پشت گوش‌ها در قسمت زیر آن و کناره‌های بینی و مچ دست و مچ پا. گردن هم هست ولی سعی کنید به گردن نزنید چون پوست گردن مقداری حساس است. همان کناره‌های بینی و پشت گوش و نبض مچ دست از همه مناسب‌تر است. ضربان نبض باعث می‌شود که رایحه‌ی عطر بیشتر در هوا پخش شود. اگر به فاصله ساعد و بازو یعنی میان آرنج و یا پشت زانوی پا و کنار قوزک پا نیز دقت کنید آنجا نیز یک نبض هست و مناسب زدن عطر. اگر پوست شما خشک است می‌توانید قبلاً از کرم‌ یا لوسیون‌ استفاده کنید تا ماندگاری عطر بیشتر شود.

یادتان باشد که شما "عطر را به خاطر دیگران می‌زنید" چون بعد از چند دقیقه شما به خاطر عادت به آن دیگر بویی نمی‌شنوید. پس عطر برای ایجاد احساس بهتر از شما در نظر دیگران است. در هر شغل و سمتی هستید عطر را فراموش نکنید. به هر حال بیشتر افراد تقریباً روی یک چیز نقطه اشتراک دارند و آن این که برای بوی خوش احترام قائلند.

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

:: چگونگی ماندگاری بوی عطر


شما رایحه عالی مورد نظر خود را در قیمتی مناسب پیدا کرده اید، اما هر زمان که از آن استفاده می کنید، به زودی و در عرض چند ساعت بوی آن از بین می رود. چرا این اتفاق می افتد؟ روش هایی را بیاموزید تا به شما اطمینان بدهد که بوی عطرتان در سرتاسر شب یا روز قوی و خوب باقی می ماند.

?- پوست سالم رمز استفاده موفق از محصولات آرایشی و زیبایی است. ابتدا مطمئن بشوید که پوست شما پیش از استفاده از عطر کاملا شسته و تمیز است.

?- توجه کنید که چه نوع مواد بهداشتی پوست و بدن باعث می شود که بدن شما بوی تندی داشته باشد. اگر از عطر برای این منظور استفاده می کنید که بوی بدن شما را بپوشاند، این بو و عطر به مدت طولانی نمی ماند و سرانجام بوی بدن شما بر عطر غلبه می کند.

?- اگر بوی بدن شما به شکلی است که اثر عطر را از بین می برد، قبل از به کار بردن عطر از محصولات بهداشتی و آرایشی مناسب استفاده کنید.

?- دقت کنید که عطر را در جایی که ماده بوبر یا ضد عرق استفاده کرده اید، به کار نبرید. بوبرهایی با رایحه ملایم بوی عطر شما را نمی پوشاند، بلکه آن را افزایش می دهند. بوبرها هر نوع بوی عرق را از بین می برند و باعث می شوند که رایحه عطر به خوبی بدن شما را خوشبو کند.

?- قبل از استفاده از عطر مطمئن شوید که خراش و زخم روبازی بر روی پوست خود ندارید، زیرا ترکیب عطر با مایعات بدن باعث ایجاد بوی نامطبوع می شود.

:: مارکهای معتبر محصولات آرایشی


از آنجایی که مارکهای غیر استاندارد و تقلبی فراورده های آرایشی رشد روز افزونی یافته اند بنابراین برای آشنایی با محصولات معتبر و قابل اعتماد فهرستی از برترین مارکهای محصولات آرایشی در این ایمیل معرفی گردیده است:
 

فرآورده های ساخت کشور امریکا:
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

فرآورده های ساخت کشور فرانسه:
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

مارکهای زیرمجموعه L""OREAL
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

فرآورده های ساخت کشور انگلستان:
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

مارکهای زیرمجموعه WELLA:
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

فرآورده های ساخت کشور آلمان:
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

مارکهای زیرمجموعه Schwarzkopf:
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

فرآورده های ساخت کشور سوئیس:
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 فرآورده های ساخت کشور ترکیه:

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


نام : کمال

کلاس : دبستان

موزو انشا : عزدواج!

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.

تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.

در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید.

من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

مهریه وشیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.

همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.

دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. می گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید . ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است.

قهر بهتر از دعواست.آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!

البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!

این بود انشای من.


 

 

قوانین و تاریخچه

تاریخچه بازی بیلیارد مفصل و بسیار غنی است. این بازی توسط پادشاهان، افراد عادی، روسا، بیماران روحی، بانوان، آقایان و قهرمانان بطور یکسان انجام می شده است. تا قرن پانزدهم این بازی مدتی در اروپای شمالی و گویا در فرانسه بر روی چمن مانند بازی کروکت ( نوعی بازی با گوی و حلقه ) انجام می شده است. بعد از مدتی این بازی به مکانهای سربسته بر روی میز پوشیده از پارچه سبز که شبیه به چمن بوده تغییر مکان یافته و در اطراف لبه های این میز حاشیه ای ساده قرار گرفته بود. توپها به جای اینکه توسط چوبهای سفت و محکم که به آن چماق می گفتند ضربه زده شوند، هل داده می شدند. عبارت بیلیارد از زبان فرانسه از کلمه بیلارت به معنی یک نوع چوب سفت و محکم و هم از کلمه بایل به معنی یک نوع توپ گرفته شده است.

در ابتدا این بازی با دو توپ بر روی یک میز شش حفره ای با یک حلقه شبیه به حلقه بازی کروکت و یک چوب عمود که به عنوان سپر بود، انجام می شد. تا قرن هجدهم به تدریج حلقه و سپر ناپدید شدند و تنها حفرها و توپها باقی ماندند. قبل از سال 1800 این بازی به عنوان بیلیارد اعیان زادگان شناخته می شد اما شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مردم با حرفه ها و مشاغل مختلف از آغاز این بازی را انجام می دادند. در سال 1600 مردم آشنایی کافی با این بازی پیدا کردند به طوری که شکسپیر در کتاب آنتونی و کلوپاترا به آن اشاره کرده بود. در اواخر 1600 چوب بیلیارد ساخته شد. وقتی توپ در کنار یک باند قرار می گرفت برای ضربه زدن به توپ از چماق به خاطر نوک بزرگش به سختی می شد استفاده کرد به همین دلیل بازیکنان چماق را وارونه و از دسته اش برای ضربه زدن به توپ استفاده کردند. به دسته ( ( دم ) به معنی دنباله ) می گفتند که واژه چوب بیلیارد از این کلمه استخراج شده است. در ابتدا میزها دارای دیواره های عمود و پهن در پشت باندها بودند که از افتادن توپها جلوگیر می کردند
.

تجهیزات بیلیارد به خاطر انقلاب صنعتی بعد از سال 1800 در انگلستان به سرعت توسعه پیدا کرد. گچ برای اصطکاک بیشتر بین توپ و چوب بیلیارد حتی قبل از اینکه چوب بیلیارد نوک داشته باشد استفاده می شد. در سال 1823 چرم نوک چوب بیلیارد که با آن یک بازیکن می توانست توپ را به یک سو چرخش بدهد ساخته شد. مهمانان انگلیسی به مردم آمریکایی نشان دادند که چطور در بازی از حالت چرخشی استفاده می کنند و به این حالت چرخشی فقط در آمریکا و نه در جاهای دیگر اینگلیش می گفتند. در سال 1829 چوب بیلیارد دو تکه بود. پیرامون سال 1825 سطح میزها از تخته سنگ ساخته می شد. گودیر در سال 1839 توده کائوچو را کشف کرد و تا سال 1845 از آن برای ساخت گوشه های میز بیلیارد استفاده کرد. تا سال 1850 میز بیلیارد شکل صحیح و کاملی به خود گرفت
.

قوانین حاکم بر بازی بیلیارد از حدود سال 1770 تا 1920 همان قوانین حاکم بر بازی بیلیارد در انگلستان بود، این بازی بر روی یک میز بزرگ به شکل مکعب مستطیل با سه توپ و شش حفره انجام می شد. در قرن 18 اندازه استاندارد میزها 2 به 1 یعنی طول 2 و عرض 1 بود. قبل از این ابعاد استانداردی برای ساختن میز وجود نداشت. اصول بازی بیلیارد انگلیسی به واسطه بازی اسنوکر که یک بازی پیچیده، رنگارنگ و مرکب از جنبه های دفاعی و تهـاجمی بود، ادامه پیدا کرد با این تفاوت که در بازی اسنوکر از 22 توپ و در بازی بیلیارد انگلیسی از 3 توپ استفاده می شد. اشتیاقی که انگلیسیها به بازی اسنوکر داشتند همانند اشتیاق آمریکایها به بازی بیسبال بود، به خاطر این اشتیاق، شما می توانید هر روز شاهد رقابتی در بازی اسنوکر در انگلیس باشید
.

578569

 

  


داستان مرد خوشبخت


پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: «نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند». تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ  یک ندانست.  تنها یکی از مردان دانا گفت : که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود.. شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد. آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند.حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد. آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد،یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد می شد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید. « شکر خدا که کارم را تمام کرده ام. سیر و پر غذا خورده ام و می توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟» پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.  پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدرفقیر بود که پیراهن نداشت!!!..                         

                                                                      (????)
                                                                   لئو تولستوی


پدر داشت روزنامه می خواند
:پسر کوچولو که حوصله اش سر رفته بود پیش پدرش رفت و گفت
پدر بیا بازی کنیم
پدر که بی حوصله بود، تکه ای از روزنامه که عکس نقشه دنیا بود را تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت
برو این نقشه را درست کن
پسر رفت و بعد از مدت کوتاهی عکس را به پدرش داد
پدر با تعجب دید پسرش نقشه دنیا رو کاملا درست جمع کرده
از او پرسید که نقشه جهان رو از کجا یاد گرفتی؟
پسر گفت: من نقشه دنیا رو نمی دونم ولی عکس آدم های پشت صفحه رو درست کردم
وقتی آدم ها درست بشن، دنیا هم درست خواهد شد


تله موش
موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود . موش لب هایش را لیسید و با خود گفت :« کاش یک غذای حسابی باشد .» اما همین که بسته را باز کردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یک تله موش خریده بود. موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه ی حیوانات بدهد . او به هرکسی که می رسید ، می گفت :« توی مزرعه یک تله موش آورده اند، صاحب مزرعه یک تله موش خریده است . . . »! مرغ با شنیدن این خبر بال هایش را تکان داد و گفت : « آقای موش ، برایت متأسفم . از این به بعد خیلی باید مواظب خودت باشی ، به هر حال من کاری به تله موش ندارم ، تله موش هم ربطی به من ندارد.» میش وقتی خبر تله موش را شنید ، صدای بلند سرداد و گفت : «آقای موش من فقط می توانم دعایت کنم که توی تله نیفتی ، چون خودت خوب می دانی که تله موش به من ربطی ندارد. مطمئن باش که دعای من پشت و پناه تو خواهد بود.» موش که از حیوانات مزرعه انتظار همدردی داشت ، به سراغ گاو رفت. اما گاو هم با شنیدن خبر ، سری تکان داد و گفت : « من که تا حالا ندیده ام یک گاوی توی تله موش بیفتد.!» او این را گفت و زیر لب خنده ای کرد ودوباره مشغول چرا شد. سرانجام ، موش ناامید از همه جا به سوراخ خودش برگشت و در این فکر بود که اگر روزی در تله موش بیفتد ، چه می شود؟ در نیمه های همان شب ، صدای شدید به هم خوردن چیزی در خانه پیچید. زن مزرعه دار بلافاصله بلند شد و به سوی انباری رفت تا موش را که در تله افتاده بود ، ببیند. او در تاریکی متوجه نشد که آنچه در تله موش تقلا می کرده ، موش نبود ، بلکه یک مار خطرناکی بود که دمش در تله گیر کرده بود . همین که زن به تله موش نزدیک شد ، مار پایش را نیش زد و صدای جیغ و فریادش به هوا بلند شد. صاحب مزرعه با شنیدن صدای جیغ از خواب پرید و به طرف صدا رفت ، وقتی زنش را در این حال دید او را فوراً به بیمارستان رساند. بعد از چند روز ، حال وی بهتر شد. اما روزی که به خانه برگشت ، هنوز تب داشت . زن همسایه که به عیادت بیمار آمده بود ، گفت :« برای تقویت بیمار و قطع شدن تب او هیچ غذایی مثل سوپ مرغ نیست ..» مرد مزرعه دار که زنش را خیلی دوست داشت فوراً به سراغ مرغ رفت و ساعتی بعد بوی خوش سوپ مرغ در خانه پیچید. اما هرچه صبر کردند ، تب بیمار قطع نشد. بستگان او شب و روز به خانه آن ها رفت و آمد می کردند تا جویای سلامتی او شوند. برای همین مرد مزرعه دار مجبور شد ، میش را هم قربانی کند تا باگوشت آن برای میهمانان عزیزش غذا بپزد. روزها می گذشت و حال زن مزرعه دار هر روز بدتر می شد . تا این که یک روز صبح ، در حالی که از درد به خود می پیچید ، از دنیا رفت و خبر مردن او خیلی زود در روستا پیچید. افراد زیادی در مراسم خاک سپاری او شرکت کردند. بنابراین ، مرد مزرعه دار مجبور شد ، از گاوش هم بگذرد و غذای مفصلی برای میهمانان دور و نزدیک تدارک ببیند. حالا ، موش به تنهایی در مزرعه می گردید و به حیوانات زبان بسته ای فکر می کرد که کاری به کار تله موش نداشتند!     نتیجه اخلاقی : اگر شنیدی مشکلی برای کسی پیش آمده است و ربطی هم به تو ندارد ، کمی بیشتر فکر کن. شاید خیلی هم بی ربط نباشد

نامه پیرزن به خدا


یک روز کارمند پستی که به نامه‌هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می‌کرد متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه‌ای به خدا !
با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.در نامه این طور نوشته شده بود:
خدای عزیزم بیوه زنی هشتادوسه ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می‌گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید.
این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می‌کردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده‌ام، اما بدون آن پول چیزی نمی‌توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم . تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن ...

کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان نودوشش دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند ...
همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت، تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که روی آن نوشته شده بود: نامه‌ای به خدا !
همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود :
خدای عزیزم، چگونه می‌توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامی ‌عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی .... البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته‌اند!!...